عشق ما دهکده ایست
عشق ما دهکده ایستکه هرگز به خواب نمی رود
نه به شبان و نه به روز
و جنبش و شور و حیات
یک در آن فرو نمی نشیند
هنگام آن است که دندانهای ترا در بوسه ای طولانی چون شیری گرم بنوشم
تا دست تو را به دست بگیرم
از کدامین کوه بایدم گذشت تا بگذرم
از کدامین دریا می بایدم گذشت تا بگذرم
روزی که اینچنین به زیبایی آغاز می شود
{به هنگامی که من آخرین کلمات تاریک غمنامه ی گذشته با شبی که در گذر است به فراموشی باد شبانه سپرده ام}
از برای آن نیست که در حسرت تو بگذرد
تو بادو شکوفه و میوه ایای همه ی فصول من
بر من چنان چون سالی بگذر تا جاودانگی را آغاز کنم
نوشته شده در تاریخ یکشنبه 90/6/13 توسط سما سماواتی