--> جوک و اس ام اس - مهربانه
سفارش تبلیغ
صبا ویژن
مهربانه

غضنفر دو تا بلوک سیمانی رو گذاشته بوده رو دوشش،‌ داشته می‌برده بالای ساختمون. صاحب‌کارش بهش میگه: تو که فرقون

داری،‌ چرا اینا رو میگذاری رو کولت؟! غضنفر میگه: ‌اون دفعه با فرقون بردم، اون چرخش پشتم رو اذیت می‌کرد

حیف نون از دختره میپرسه اسمت چیه ؟ دختره میگه اسم من تو همه باغچه ها هست طرف میگه اهان فهمیدم شلنگه .

به حیف نون می گن برو استخر شیرجه بزن تو آب، بعدش بیا بالا شامپو گلرنگ رو تبلیغ کن…


خلاصه میره بالا و شیرجه میزنه، ولی از بخت بد سرش می خوره به کف استخر


بعد از یه مدت بالاخره میاد بالا، رو می کنه به دوربین، می گه: می خوام سالاد درست کنم

 

 

 

یه روزی یه نفر از یه غضنفر میپرسه :آقا این خیابون کجا میره؟ غضنفر میگه :


والا من چهل ساله تو این خیاون زندگی میکنم تا حالا ندیدم جایی بره!

به غضنفر میگن بیا اینجا به انگلیسی چی می شه ؟ میگه : کام هیر.


میگن حالا برو اونجا به انگلیسی چی میشه ؟ میگه: میرم اونجا میگم کام هیر. . . !!!!

نیروی انتظامی میریزه خونه حیف نون، حیف نون با منقل می‌پره تو استخر و داد میزنه:


از اینجا به بعدش به شما ربطی نداره، به نیروی دریایی ربط داره!

 

 

 

آبادانیه می گه: دیشب آبادان زلزله 11 ریشتری اومد. رفیقش می گه :


پس آبادان با خاک یکی شد دیگه ؟ آبادانیه می گه: بع، ولک، مگه بچه ها گذاشتن !

غضنفر میره مراسم ختم .هل میشه نمیدونسته چی بگه!میگه ببخشیدبابات مرد،شرمنده

دختر تهرونیه میره تعلیم رانندگی ... ازش میپرسند چطور بود ؟


میگه : بد نبود ! اما معلمش خیلی مذهبی بود.


میگن : واسه چی؟

 

میگه : والا من هر کاری میکردم هر جایی میپیچیدم میگفت : یا اباالفضل ...یا حضرت عباس...یا امام حسین

 

غضنفر پسرشو میفرسته دانشکده افسری، دوستاش بهش میگن: درس پسرت که خیلی خوبه بود، بهتر بود میگذاشتی دکتر یا

مهندس بشه؟


غضنفرمیگه: نه، آخه میخوام وقتی درسش تموم شد باهم کلانتری باز کنیم!

غضنفر تو ماشینش داشت رادیو پیام گوش می داد.


رادیو میگه: یه نفر داره بزرگراه رو برعکس رانندگی می کنه.

 

غضنفر میگه: آره! یکی دو نفر هم نیستن، همه دارن برعکس می یان‌!

 

یک ژاینی بعد از 15 سال به یک مورچه یاد میده که با چوب غذا بخوره بد اون رو میاره تو میدان تا به مردم نشان بده مردم هم دور

تادور میایستن تا نگاه کنند غضنفر داشته از اونجا رد می شده می بینه همه عقب وایستادن و یک مورچه هم اون وسط هست میره

باپا مورچه رو له میکنه میگه اخه مورچه هم ترس داره





نوشته شده در تاریخ چهارشنبه 90/6/23 توسط سما سماواتی