--> لطیفه - مهربانه
سفارش تبلیغ
صبا ویژن
مهربانه
   لطیفه


تو رستوران لیوان رو بر عکس گذاشته بودن رو میز... غضنفر میره میشینه سر میز میگه این چه لیوانیه که سر نداره ... بر عکسش میکنه میگه : چه جالب , ته هم نداره

سر جلسه امتحان یکی از بچه ها به استاد گفت : "استاد نخوندیم اگه میشه یه کمکی بکنید"
بعد استاد دست کرد تو جیبش، یه 200 تومانی در آورد، گذاشت رو دسته صندلی طرف و رفت. دهن طرف باز مونده بود ما هم داشتیم می ترکیدیم

به بابام میگم تیغ اصلاح داری؟ میگه نه برو بیرون بخر. نون هم بخر. یه سر برو تا اون داروخانه شبانه روزیه یه قرص معده بخر. میوه هم بگیر که عصر مهمون داریم. گفتم نه احساس میکنم ته ریش بهم میاد

داداشم رفته خواستگاری. دختره قبلش گفته گذرنامه تون رو هم حتما باید بیارید. رفتن توی اتاق. دختره صفحه آخر گذرنامه رو آورده گفته این که توش مهر تایلند خورده! لطف کنید از خونه ما برین بیرون
داداشم گفته:‌ شما حق ندارید این طوری آدم ها رو قضاوت کنید
دختره گفته: داستان نباف آقا، من خودم اون جا رفتم. می دونم چه خبره. به جایی هم دست نزنید. ما ایدز می گیریم





نوشته شده در تاریخ دوشنبه 90/5/10 توسط سما سماواتی